دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۷
«تنهایی لیلا» روایتی عاشقانه از زیبایی‌های دین

حوزه/ حال اگر بخواهیم ارزیابی مختصری از این کار ملودرام که ارتباط بسیار نزدیکی با موضوعات دینی دارد، داشته باشیم باید بررسی خود را از فیلمنامه آن آغاز کنیم.

تنهایی لیلا عنوان سریالی است که از سوم مردادماه از شبکه 3 سیما پخش می‌شود کاری که از همان قسمت اول، توانست مخاطبان ثابتی را جذب خود کند. در حالی که معمولا سریال‌های ایرانی باید زمانی از پخش‌شان بگذرد تا بتوانند با مخاطبان ارتباط برقرار کنند، اما کار «محمدرضا لطیفی» (کارگردان سریال) به دلیل بهره بردن از ابزارهای جذابیت توانسته ارتباط خوبی با تماشاگران به دست آورد.

 حال اگر بخواهیم ارزیابی مختصری از این کار ملودرام که ارتباط بسیار نزدیکی با موضوعات دینی دارد، داشته باشیم باید بررسی خود را از فیلمنامه آن آغاز کنیم.

*جذابیت داستان

  مهمترین خصیصه  در یک فیلمنامه تلویزیونی این است که داستانش برای همه اقشار جامعه جذابیت داشته باشد. اتفاقی که در «تنهایی لیلا» روی داده است، شاید در وهله اول به نظر برسد داستان کار تکراری است، اما این مسئله به هیچ وجه مهم نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد چگونه روایت کردن قصه است که، تماشاگر را با خود همراه می کند.

«تنهایی لیلا» اثری کاملا قصه گونه است و با نمادهای ایرانی - اسلامی پیوند خورده برای همین تماشاگر از همان ابتدا آن را پذیرفته و با آن ارتباط برقرار می‌کند.

فیلمنامه این مجموعه از اوج و فرود خوبی بهره برده. برای مثال می توان از پایان بندی‌های هر قسمت به عنوان یکی از اهرم‌های جذابیت نام برد، چون داستان در جایی تمام می‌شود که حس کنجکاوی تماشاگر را تشدید نموده منتظر قسمت بعدی است.

*چند نکته در خصوص فیلم نامه

 درباره فیلمنامه این کار می‌شود به نکات دیگری هم اشاره کرد که نشان دهنده داشته‌های فنی کار است، اما بهتر این است به پیام این سریال توجه داشته باشیم. تک تک موضوعاتی که این کار مد نظر دارد با مضامین دینی پیوند خورده ، حتی در بحث عشق زمینی نیز به نوعی تصویرسازی می‌شود که پاکی و حیای اسلامی – ایرانی را به خوبی در آن می‌توان مشاهده کرد.

نکته زیبا در این حوزه حدیث نبوی است که در ابتدا تیتراژ قصه می‌آید و به نوعی برای تماشاگر زمینه‌سازی مطلوبی به وجود می‌آورد. البته نگاه به موضوعات دینی به هیچ وجه در «تنهایی لیلا» شکلی سفارش گونه ندارد، بلکه لازمه داستان و قصه است.

برای درک بهتر موضوع به بحث وسوسه اشاره داریم. معمولا در سریال های تلویزیونی کمتر می‌دیدیم که شخصیت مثبت قصه در معرض وسوسه اینچنینی قرار گیرد، اما در این کار کارگردان از این امر واهمه نکرده و به خوبی این وضعیت را ترسیم نموده است.

  درباره فیلمنامه این مجموعه نکته مثبت دیگری هم وجود دارد. شخصیت‌پردازی‌های داستان به خوبی شکل گرفته است که تک تک آنها را می‌توانیم باور کنیم. به ویژه انتخاب بهروز شعیبی برای نقش یک جوان مذهبی از بهترین انتخاب‌های کارگردان است، باید به آن نمره عالی داد.

البته دیگر شخصیت پردازی‌های «تنهایی لیلا» نیز خوب از کار در آمده این اتفاق دو دلیل دارد، ابتدا انسجام خوب متن و دوم، بازیگرانی که ایفاگر نقش‌ها هستند و به خوبی با کار هماهنگ هستند. این اتفاق نیز معمولا در کارهای ایرانی کمتر روی می‌دهد و ما شاهد چنین هماهنگی در انتخاب‌ها نیستیم.

*پرهیز از مخاطب گریزی

 جدا از بحث فیلمنامه باید از کارگردانی محمدحسین لطیفی، به عنوان یکی از امتیازت خوب این کار نام برد. این فیلمساز با ساخت کاری چون «صاحبدلان» نشان داد به خوبی زبان تماشاگر را می‌شناسد و می‌داند چگونه موضوعات دینی را در قالب داستانی تلویزیونی به تماشاگر نشان دهد. این اتفاق در شرایطی روی می‌دهد که معمولا موضوعات دینی از بابت کارگردانی ضربات بدی دیده‌اند به نحوی تماشاگر جذب موضوع نشده اینکه نوعی مخاطب گریزی نسبت به چنین کارهای پیش آمده است.

*انتخاب های خوب کارگردان

 بحث بازیگری، دیگر آیتمی است که می‌خواهیم به آن اشاره کنیم. به عقیده من کارگردان بهترین عملکرد را داشته است، چون حتی یک نقش را نمی‌شود، پیدا کرد که انتخاب درستی نباشد. این خصیصه از نقش‌های مثبت شروع شده و به دیگر شخصیت‌های سریال تعمیم پیدا می‌کند. برای نمونه سام قریبیان یکی از این انتخاب‌های خوب است که بدون تصویرسازی سیاه، یک کارکتر منفی را با همه ویژگی‌هایش بازی می‌کند. اکبر زنجانپور، ساناز سماواتی، بهروز شعیبی و... همگی امتیازات مثبت دیگری هستند که در این زمینه می‌شود به آنها اشاره کرد.

درباره نقاط ضعف به واقع این مسئله آنچنان حاد و مشخص نیست که بخواهیم به راحتی به آن اشاره کنیم، اما به هر حال ضرب آهنگ سریال (روایت قصه) بیش از حد تند است، البته این مسئله سبب می‌شود داستان خسته کننده نشود، اما در جایی دیگر سبب شده برخی از اتفاقات پشت سر هم روی داده و به نوعی این سوال در ذهن تماشاگر پیش بیاورد که چرا این اتفاقات به این سرعت روی می‌دهد؟ یا اینکه چگونه به این سرعت دختری که در کشوری غربی زندگی کرده دلبسته یک متولی امامزاده می‌شود؟ از این دست سوال‌ها باز هم وجود دارد که به نظر نشئت گرفته از شتاب در بیان قصه است.

 موضوع پایانی درباره «تنهایی لیلا» وجود دارد، لوکیشن این سریال است که بسیار زیبا و دوست داشتنی است. این امتیاز مثبت به دوست داشتنی‌تر شدن قصه کمک بسیار می‌کند. در انتها این سریال این نکته را به یاد ما می‌آورد که یک سریال خوش ساخت در حوزه موضوعات دینی تا چه حد قادر است در جذب تماشاگر موفق باشد. موضوعی که پاسخی برای کسانی است که اعتقاد دارند این گونه موضوعات دیگر جذابیت لازم را برای مخاطبان تلویزیون ندارد.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha